آمد آمد در میان خوب ختن


هر دو دستت را بشو از جان و تن

داد شمشیری به دست عشق و گفت


هرچ بینی غیر من گردن بزن

اندر آب انداز الا نوح را


هر که باشد خوب و زشت و مرد و زن

هر که او اندر دل نوح است رست


هر که در پستی است در دریا فکن